January 31, 2025

بن بست

 












در عصری که حربه ای کارساز نیست جُز اعدام، قطع دست

یاکه سنگسار، تا پُر شود کوزهء دل از وحشت



در عصری که مکتوب و اندیشه ای دگر، کذب است

یا محارب با خُدا

و تا چَشم در این ورطه میتوان نگرد

هر طرف و در هر خِطّه، جوخه ای از آدمک های ِ کاغذی به قطار

که میتراوند در سوت ِ دود، گلوله های ِ جانخراش را

و هزار زهر مار ِ چندش آور ِ دگر، که رفته از یادم

همه و همه

و تصویر این مُشت قاطر ان ِ عقیم

به روی صفحه ای هفتاد و دو اینچ

از بوق سگ تا عصر غمگین

و آن ریش و پشم ‌ کریه

با حرفهای مُفتش که، ماست را هم سیاه میداند

گرسنه گی، نه غذا ونه شام درون صُفرهء افکارم

آواره، در به در، به دنبال تکه ای نان

میدوم

میدوم در هر کرانهء این جمهوری ِ استبداد، مُدام




دامون
۱۲/۰۶/۲۰۱۹


January 28, 2025

استنباط


 




در نفیسهء هر سر

هزار سوداست

که بر رواق اندیشه نشسته

و این غریزهء موجود را

تَفت میدهد

در رُبات تن

،میصیقلد

به گفتهء دیگر

آنسان، که استنباط ما، از این کیهان ِ ابدی

آهیخته هامان را نمایان کند

و در انعکاس مردمک چشم

به موم ِ تجرد

مُهر شود

*

در هر گونهء نا آشنا هم اما تفکریست

که با به دست یازیدن به آن
توان
که
راند
،مرکب تخیل را به کاروانسرائی، نهفته ز ِ دست ِ بَری

هزار فسانه نهفته هنوز، در انعطاف کاغذ

در زبانزد قلم

هزار ناگفته هنوز





دامون
۰۳/۱۰/۲۰۰۹




January 24, 2025

ما و درخت









  

 همسوییِ ما و درختان را

چگونه باید  بیانش؟

آدم را

ودرخت را 

آدم و درخت را، هنگامِ بهار یا که زمستان

درخت و انسان را

چَند ین از آن درخت،  در انسان، چندین انسان، در حجمِ آن درخت؟ 

"و این "وجحِ مُشترک 

مابین ما و درخت است، میدانی؟ ؛ 

."آفرینشِ بَدو"

 .ودر پژوهش ادراک، من آنرا، به یادگار نوشتم برای تو

واین، وا دارِ  در زمان جاری را

داستادانیست، که پژواکَش 

.در دلِِ سنگواره ها جاریست




تیر/۰۱/۲۵۸۳

 

دلشده گان

Blog Archive

About Me

My photo
سخن سرآمد تمامی افکار را در تجمع خطوط می انگارد، آنگونه که خاک با وزش باد دانهء محاجر را ‌ در لفاف خویش به آغوش میکشد و طراوش هر قطرهء باران نمناکی بهشت بعید را مهیّا گُستاخی قلم اما، پارچه ای سپید را با جوهری چکیده از اندیشه به گُلستانی الوان بَدَل که داد را از بیداد تمیز میدارد دامون** ١٩/٠١/١٣٨٩

My Blog List