November 29, 2016

به وقت فراعن، آندم



به وقت فراعن، آندم 
نشسته اند،طالبانِ دوزخِ بالا دست، به اِقتلاط نوش دارویِ دروغین
*****
در گوشه ای در آسمان، بادبادکان ِ گُنگ میجُنبند
سر در هوایِ تمدنی بزرگ کرده به سر

و ماه را، پژواکِ خویش پدارند، در لا مکانِ این آسمانِ لامتناهی
به وقت فراعن، آندم


: پی. اس
شعری در بارهء اهرامِ بزرگِ نقاشی

دامون

١١/٢٩/٢٠١٦

دلشده گان

Blog Archive

About Me

My photo
سخن سرآمد تمامی افکار را در تجمع خطوط می انگارد، آنگونه که خاک با وزش باد دانهء محاجر را ‌ در لفاف خویش به آغوش میکشد و طراوش هر قطرهء باران نمناکی بهشت بعید را مهیّا گُستاخی قلم اما، پارچه ای سپید را با جوهری چکیده از اندیشه به گُلستانی الوان بَدَل که داد را از بیداد تمیز میدارد دامون** ١٩/٠١/١٣٨٩

My Blog List