۹ بهمن ۱۴۰۳

استنباط


 




در نفیسهء هر سر

هزار سوداست

که بر رواق اندیشه نشسته

و این غریزهء موجود را

تَفت میدهد

در رُبات تن

،میصیقلد

به گفتهء دیگر

آنسان، که استنباط ما، از این کیهان ِ ابدی

آهیخته هامان را نمایان کند

و در انعکاس مردمک چشم

به موم ِ تجرد

مُهر شود

*

در هر گونهء نا آشنا هم اما تفکریست

که با به دست یازیدن به آن
توان
که
راند
،مرکب تخیل را به کاروانسرائی، نهفته ز ِ دست ِ بَری

هزار فسانه نهفته هنوز، در انعطاف کاغذ

در زبانزد قلم

هزار ناگفته هنوز





دامون
۰۳/۱۰/۲۰۰۹




دلشده گان

بايگانی وبلاگ

درباره من

عکس من
سخن سرآمد تمامی افکار را در تجمع خطوط می انگارد، آنگونه که خاک با وزش باد دانهء محاجر را ‌ در لفاف خویش به آغوش میکشد و طراوش هر قطرهء باران نمناکی بهشت بعید را مهیّا گُستاخی قلم اما، پارچه ای سپید را با جوهری چکیده از اندیشه به گُلستانی الوان بَدَل که داد را از بیداد تمیز میدارد دامون** ١٩/٠١/١٣٨٩

فهرست وبلاگ من