اسماشونو نوشتم، با خُدکارِ تو مُشتم، رو کاغذای رنگی از میم تا جیم، از فا تا لِ، تا سی ریختمشون تو قَربیل، گفتم به خودم،هر کدومشون از اونور ریختند پایین مُهمِ گفتم به قولِ معروف شاهنامه، آخرش خوشِ حالا بگذریم، برا چی خوشِ ریختمشون تو قربیل، همشونو، خودشونو، آدمای دور برشونو، حتی حیوونای حیوونکی شونو
خودموزدمبه، اون راه، به کوچهء علی چپ بگذریم ........ اونورِ الَک،هیچی نبود مث جوجه ها که آخر پاییز، باید شِمُردشون، من موندم و حوض نقاشی گجشگکِ اَشی مَشی دامون ٢٣/٠٦/٢٠١٥
بخشش قبل از اتهام
-
* خالی از تفنن نیست، دیدن سندِ بخششِ قبل از اتهامِ فامیل بایدن*
* .که در آخرین لحظه از پرِزیدنسی، توسط او به امضارسید*
*قدیما، داستانی بود در باره س...
چیز
-
هردو رو برو داریم تو در عجبی من نه . آنچه روبرو داریم با من آیایی دارد با
تو بایایی . هردو رو به رو داریم در نگاه تو چیزی پیداست نگاه من از چیزی
ناپیدا . ...
درباره سالی مان / Sally Mann
-
سالی مان، زن هنرمندی که در سال 2001 در مجله تایم بهعنوان بهترین عکاس
امریکایی معرفی شده، با تکنیکها و نوع نگاه متنوع، و چهرهای شناختهشده و
مردمی است....
بدون شرح
-
http://www.borhannews.com/news/wp-content/uploads/2011/12/erfan-molavi-Mirbaqeri.mp3
با منقد محترم هم عقیده ام که اندیشه مولوی این شاعر آمریکایی باید تغییر ...
موزه رضا عباسی
-
شاید که بیشتررفته بودیم که خودمان را ببینیم یا پیدا کنیم. *موزه رضا عباسی*
اصلا غیر قابل دسترس، سخت و شلوغ نیست. آدرسش اینن است: *خیابان شریعتی، کمی ...
سخن سرآمد تمامی افکار را در تجمع خطوط می انگارد، آنگونه که خاک با وزش باد دانهء محاجر را در لفاف خویش به آغوش میکشد و طراوش هر قطرهء باران نمناکی بهشت بعید را مهیّا
گُستاخی قلم اما، پارچه ای سپید را با جوهری چکیده از اندیشه به گُلستانی الوان بَدَل که داد را از بیداد تمیز میدارد
دامون**
١٩/٠١/١٣٨٩