لبانت بر لبان من هزاران قصهء ناگفته را ماند
و چشمانت که در آن آفتاب، میبلعد از زیبایی خود، صد هزاران روشنائی را
و آن موی کمندت را که بس پنهان در آن، پیچ وخمی موضون
دامون
١٦/١٠/٩٢
لبانت بر لبان من هزاران قصهء ناگفته را ماند
و چشمانت که در آن آفتاب، میبلعد از زیبایی خود، صد هزاران روشنائی را
و آن موی کمندت را که بس پنهان در آن، پیچ وخمی موضون