در این دَق دَقه ها که مثل کابوس در دوران است
کلام من, به سوی تواست
و هر دقیقه ام ، همه
......
و خشکسالِ ماضی امروز
ومن
هر عاشقانه که سروده ام
به پای تو بود
تو ای شمای ِ من
آه، ای که در شمخمزارم
بزر زنده ماندن
!ای بَزر من
**
و در این دَق دَقه ها
که مثل کابوس در دوران است
کلام من
همه
به سوی تواست
پیلهء حرفم هنوز هم هنوز
به سوی تواست
که عاشقانه سوختی ام, بدون خود
ای عشق، ای دوای کمیابم
آزادی
دامون
٠٦/٢٤/٢٠١٦