August 30, 2024

حرف

 



حرف از خوانوادهء واژه

نماینده بر تمام  واژه هاست

به نامی دگر، واژه، پژواکِ تَنیده در صداست 

 واژه، جایگاهیست، بس سِتُرگ 

چون او اولین صداست


  پس واژه صداست ، میگسترد طنین خویش را تا به گوشِ ابد

و می آوشخوارد، میچرد  گستره ء متناهی را

پس واژه خود به خویش، هنگامه ای 

از نزدیک و دور میشود 

 وچون 

واژه حجمِ خویش را در بهانه است  

هنگامِ یک صفحه

 یک سطح 

که تا بینهایت است 

سطح است

چراکه 

واژه

 که حجم است 

درونِ آن

.قرار مییابد


دامون

۳۰/۰۸/۲۰۲۴



August 20, 2024

گر بگویم که مرا با ..که...






گر بگویم که مرا با نوشتن، سرُ کاری نیست

درُ دیوار گواهی بدهد کاری هست 

نوشتن را دوست دارم، بسنده 

.و در کوتاهٔ زمان 

.همیشه در همیشه خلاصه شده و همیشه، تا ابد

 !نقض  است نوشتن

وقتی تمام احساست بر صفحه ای کاغذین، طنین اندازمیشود

،و  خواننده

.به صمعِ خویش مینوشد آن نوشته را 


همیشه همیشه استُ دِگر هیچ

از خاک آمده ایمُ و به خاک میشویم

و اسطوره هامان 

.به انگارِ سنگواره، درسِ عبرتی شاید در کتاب آیندهء ایشانهاست

حرفها، پیله کرده درگلو

غصیانیست

 ،ترشیده و بد بو

. که میبارد، بی لحظه ای زِ مَکث بر زبان، هِنگامه ی زوزهء گُرگی درپژواک، درسرما



دامون 

۲۱/تیر /۲۵۸۳

۲۰/ آگوست/۲۰۲۴


  

August 6, 2024

کوچ ٣

 

 


 

در شبی مسخ شده از تپش پنجره ها

در غیاب تو در این مفرق اندیشهء من

هیچ، هیچ نگذشت و من این سان تنها

میگُریزم از خویش وبه خود میکوچم

 

دامون

 

١٨/٠٧/٢٠٠٩

دلشده گان

Blog Archive

About Me

My photo
سخن سرآمد تمامی افکار را در تجمع خطوط می انگارد، آنگونه که خاک با وزش باد دانهء محاجر را ‌ در لفاف خویش به آغوش میکشد و طراوش هر قطرهء باران نمناکی بهشت بعید را مهیّا گُستاخی قلم اما، پارچه ای سپید را با جوهری چکیده از اندیشه به گُلستانی الوان بَدَل که داد را از بیداد تمیز میدارد دامون** ١٩/٠١/١٣٨٩

My Blog List