نبضِ زمان کجاست، که در ایستاده بماند
کجاست صورتی، که از خوشحالی
بریزد، زیبایی خود را، تا به پای آزادی
خنده ها را، شوق های مرطوب ِ اشگ را
آن واژه هایِ سرودن را
دامون
١٥/٠٤/٢٠١٥
دلشده گان
-
-
قمار - Wednesday, 13 April 2016باختم، باختی، باختند، آنان که سُجده به مهراب ِ این بُتکده میکردندو ایمان خویش را به دخلِ افعی ماردوش به صحّه گذاشتند*رفتیدرفتیمرفت...
۲ روز قبل -
-
Over time - Time is in the eternal pond, immersed in water . The silent sound of the fish is the repetition of waves in the water, a fiery dance song . As if th...
۳ هفته قبل -
درباره من
- Damon
- سخن سرآمد تمامی افکار را در تجمع خطوط می انگارد، آنگونه که خاک با وزش باد دانهء محاجر را در لفاف خویش به آغوش میکشد و طراوش هر قطرهء باران نمناکی بهشت بعید را مهیّا گُستاخی قلم اما، پارچه ای سپید را با جوهری چکیده از اندیشه به گُلستانی الوان بَدَل که داد را از بیداد تمیز میدارد دامون** ١٩/٠١/١٣٨٩
اشتراک درhttps://damonsharif.blogspot.com/
پستها
نظرات
۱ نظر:
این شعر را من برای این تصویر نوشتم، حصرت شوق و خوشحالی آن را که در این قرن نصیب کسی از دیار ما نشد، جیرینگ جرینگ زنجیرها
از صدای جرینگ جرینگ دلار هم بلندتر شده، نان به قیمت دندان
دامون
ارسال یک نظر