December 19, 2014

آماس خنده


 

به لب دوختهگانیم لبخندی آماس شده را

 از خود بیخود شُده گانیم در لبخند خویش

آنروز که بند نافِ کریح ِ بایستن و به تن کردن جُببه ای گُشاد تر از حقیقت را به آسمانی ِ تندیس خویش خریدیم،

آدمیت خویش را به باد خنده نگاشتیم

از خود بیخود شُده گانیم، که بر لب خویش، آماس خنده دوختیم، و با لبخند

شیرازه ء خویش را به عاریت انگاشتیم

و در جدالیم ، با آسیابی أفتاده حتی ز ِ یاد باد

 

 

دامون

١٩/١٢/٢٠١٤

No comments:

Post a Comment

دلشده گان

Blog Archive

About Me

My photo
سخن سرآمد تمامی افکار را در تجمع خطوط می انگارد، آنگونه که خاک با وزش باد دانهء محاجر را ‌ در لفاف خویش به آغوش میکشد و طراوش هر قطرهء باران نمناکی بهشت بعید را مهیّا گُستاخی قلم اما، پارچه ای سپید را با جوهری چکیده از اندیشه به گُلستانی الوان بَدَل که داد را از بیداد تمیز میدارد دامون** ١٩/٠١/١٣٨٩

My Blog List