۱۷ مرداد ۱۳۹۲

ترانهء منصور


نقش اجرام در مرز آسمان سکوتم را موجه مینگارد در غیاب وسعت افکار
گویی، اُصتُرلاب ِ حادثه، به صفحه عشق نشسته در اقتدار روزنی سیاه 
ای ضلال ِ نیلی رنگ
و ای تنها مانده به جا
ای حقیقت قطرانی
و ای تو، که در خویش گرفتار منی
مگذار که مکث ثانیه ها، بماند به یادگار
تا هنوز هست
بنواز مضرابی از ترانهء دریا
بخوان
این صدا ست که میماند


دامون

٨/٨/٠١٣

۱۳ مرداد ۱۳۹۲

خرمگس





صدای ِ وزوزِ خرمگسی، در حزیانی بد بو، میخراشد پنجرهء گوش را

ما بودن، بی من

و بی تو

.تنها آرزوی خرمگس است

اینگونه،  میسراید وزوز‌ ِ خویش را به فتوا

خرمگس، خوب میداند

من

بی تو

دستی تنها و بی صداست

من بی تو

همیشه تنهاست




دامون


١٣/٨/٢

۷ مرداد ۱۳۹۲

همیشه‌ بی وقت


  
من همیشه در انتظار
تو همیشه غایبی
تو در من
من همیشه
تو بعضی مواقع
تو، وقتی که بارا ن میبارد، قطره قطره
تو، مثل برف وقتی مینشینی، پشت پنجره
وقتی آن طرفتر، دوور  
وقتی، همیشه را در تو
 و من تو را در همیشه‌ 
 در همیشه‌ ء بی وقت



دامون

دوشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۲