۲۲ مهر ۱۴۰۰

چار پاره

 













اگَر، اگرگفتن ها را بهایی بودی، به جنبه ای حقیقی، نُکته ای شُدی که دال بر آن، پایه ای ، دلیلی بنا توانستی به وفق مراد، حال، بُگذراز شُبهِ و امّاش

*

به زیر پوستها خاک است، نه خون

در جسم کوه، نه رگ ونه خون، پژواکی اما، از کوه چو کاه

*

و توهر چیز را هیچش پنداری، وخویش را همه چیز
 و میگویی: خدا آسمان را سینه درید وتو را آفرید
***
 لطیفه میگویی، از پشت کوه آمده ای؟


*


میان حقیقت و دروغ را مجالی نیست، در تموز ِ روز، در انتها
مثل دو خط موازی مُماس نمیشوند، مَگَر به خواست خدا
***
دروغ بود، آنچه تا به حال حقیقت بود


دامون

۲۳/۰۹/۲۰۲۰

هیچ نظری موجود نیست: