یادش به خیر باد، پیشتر ها، در بی گُمان و اما بودم،
پوزخندی بود مَرا، این دنیا.
دستهایم همه قایق وار تشنه رفتن و جُستن بود در این
رود مُذاب
و دلم، بسته به یک سلسله بود
دست خواهش اما، مرا سخت نگاشت.
یادش به خیر باد، پدری بود که بود، مادری بود که بود
و خدا بود که بود.
ومن، امروز، درغیابِ فردا، که فردا، نخواهد آمد، وگذشته ای، در فردا نیست.
شاید گذشته گذشته است؟ اما، یادش بخیر باد.
شاید گذشته گذشته است؟ اما، یادش بخیر باد.
دامون
۰۴/۰۱/۲۰۱۸
No comments:
Post a Comment