۱۴ دی ۱۳۹۴

حضور تو در حرفها






دقدقهء بی پایان تو ومن میان حرفهای نگفته است و وزن آنها که میبارد قطره قطره از زُلال ِ این دقایق دلتنگ

همیشه چیزی نهُفته در آریه، در بایست حرفها ست

*** 

در وسعتی بی پایان در قفا سیلی جاری نوشته بر کتیبه ء سنگها

به صبوری سنگواره ها



دامون
٢٨/١٢/٢٠١٣
به یلدا

هیچ نظری موجود نیست: