گذشته، گذشته، از سر ساعت، و گذشته و دیگر نمیآید
و چون گذشته گذشته
است و دیگر نمیآید
پس
پس، بازی بر سر چیست
بر سر ِ آینده ای
که می آید یک روز
و میگذرد
و گذشته میشود
و در دل خاطره ها
هم شاید اثرش نامحسوس؟
یا اینکه چیز دیگری؟
چیزی شبیح به یک حقیقت
ناشناخته
چیزی شبیح خدا
یا که پرتاب جرمی به بزرگیِ سنگِ آسیاب، از آسمان آبی دیگر
از ستاره ای دیگر
چیزی شبیح ِ یک حرکت، که در بازی شطرنج، حتی به فکر بکر ِ سرکار هم نمیرسد
***
چیزی شبیه، نه به آنکه در مُخیله ء سر
چیزی، که نه گذشته
است
و نه
آینده
چیزی شبیه حال
دامون
١٤/٠/٢٠١٥
No comments:
Post a Comment