از این دیار
که در آن
علفی از آبی خبر
ندارد
و رودهای ضُلال همه
از گونه
سراشیبند
تو دستی را حائل
به فرض اینکه گیرد
دست تو را
در اندیشه مدار
در این دیار
در طنین هر آستین
شعبده دستی
آنچُنان که در
افسانه نگنجد
خنجری آهیخته
چون دم عقرب را
به کتف
نازکت نشانه است
و حتی عشق را هم باید
در پستوی خانه پنهان داشت
آوای آن چکاوک
که میخواند به آواز
:" هنوز به صبح مانده سه دانگ" ، در رف هر خانه
ماند به جای
دامون
١٦/٠٢/١٣٩١
No comments:
Post a Comment