باید ترانه ای بسرایم، شعری ، آهنگی
برای ِ دستهایی که به شکل تن من است
دستهایی که مرا
در بر مگیرد، میسازد و خراب میکند
دستانی که داستان زندگی مرا از پیش
میداند
مینویسد
و سرنوشت مرا هر از چند یکبار
در سکوت ساعتها
در حرص ثانیه ها
ورق میزند
و نیامده از دست میرود
مثل چرک دست
***
باید ترانه ای بسرایم
شعری آهنگی برای ِ دستهایی که به شکل تن من است
شعری به شکل یک مَرحَم
که بر سر کورک
که انعطاف دهد،انگشتان مرا
به عمق ِ یک احساس
دامون
٠٣/٠٦/٢٠١٤
No comments:
Post a Comment