ای فصل پُر باران من
بَرریز بر یاران من
چون اشک غمخواران من
در هجر دلداران من
ای چشم ابرِ اشکها
میریز همچون مُشکها
زیرا که بُردَند رشکها
بر ماه رخسارانِ من
این ابرِ گریان را نگر
وان باغِ خندان را نگر
کز لابه و گریه دگر
رستند بیماران من
ابر گران چون داد حق
از بهر لب خشکان من
رطل گران هم، حق دهد
بهرِ سبکساران من
بر خاکُ دشتِ بینوا
گوهرفشان شُد آسمان
زین بینوایی چون کِشند؟
از عشق، طراران من
این چشمِ چون یعقوبِ من
وان گل، چو یوسُف در چمن
اِشکُفته روی یوسفان
از اشکِ افشارانِ من
هر قطرهاش گوهربُودی
هر قطرهاش عبهر بُودی
از مال و نعمت بَر بُودی
کفهای کف خوارانٍ من
باغ و گلستان مُلی
اِشکُفته میکردند دی
زیرا که ابریق از پِگَه
خورد ند خماران من
بربند لب! همچون صدف
مستی میا ور پیشِ صف
تا بازآیند هر طرف
از غیب، هشیاران من
واژه نامه
رَشک، حسادت
مُلی، سرسبز؛ توانمند
پِگَه، پِگاه؛ صبح زود
کف خاران، ریزه خواران
عبهر، آکنده؛ پروار
اِشکُفتن، شکوفه دادن
ابریق، جام می
فرتور بالا، فتحنامه بابل بدست کورش
یادآوری
در بازنگریٍ شعر بالا، "ما"، در آخر هردو بیتی، به "من" تغییر یافت، علتش همگرایی شعردر تعریف حالِ مولوی از خلوتِ
خویش است و نه تعریف جمعی و اَحیاییِ چند کون نشورِ بنگی گاومیش که نام درویش بر خود نهاده اند
میباست در نظر داشت، که اکثر غزلهای مولوی بعد از او اسباب دست کاتبان مزدورشد که با دخلُ تصرف، آنها را به نفیِ امیالِ خودشان تغییر داده و با عوض کردن واژهگان، نامترادفی از فکرِ مولوی را تبلیغ و تصنیف میکرده ومیکنند ؛ روشِ من دربازنگری در این بوده که اشعار مولوی را از ابتدا هر واژه که برای خودش معنی میشود و هارمُنیِ آن با جمله و همایشي جمله به حکایت از زبانمولویست، حال اگر جمله ها ناخوانی داشته باشند،موضوعِ دو سئوال میشود که آیا جملات بر آن اضافه شده، یا اینکه اینکه تغییر داده شده برابری نکند، نه زیر ساتور میرود و نه چیزی کم میشود فقط من با زبان او و استباط خودم آنرا دوباره نویسی و یا بازنگری میکنم؛ این بر آن نیست که استنباط من، درجهء اعتبار شخصی را باید حائض باشد چرا که این این فقط و فقط از چشم من است ؛ آگاهیِ هر شخص، توان شخصیِ آن شخص است مثلِ شخصِ شاخصِ شخیصِ...............تو
06/10/2025
دامون
11/09/2025


هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
در صورت میل: کُمنت !