۵ خرداد ۱۴۰۴

بهر طویل ٢

 







در این امواج پُر عُصیان
در این بُهران دریابار
در این کولاب ِ ننگ و حصرت و افسوس بی پایان
در این بیقوله که حتی 
نمیروید نهال خستهء گندم درون شوره زارانش
در این سبزی ِ بد خیمی
 ، که از تُرش آب پسمانده 
ز ِ پارین روز رققت بار دیروز است
نمییابی بر این کشتی یکی سُکّان
، نه اسکانی بر این لنگر 
نه یک انگارهء محکم به مفلوکی ِ این اِشکسته کشتی
 که هر موج خروشان را دهد آهسته تر صُوقی ز ِ کژّی گونهء ایام
نمی آید نظر را دیده بر ساحل دگر
که در هر گوشه اش
یک کومه از شادی به جشن آید
و پاکو بان
ز برگشتی دوباره
به اعجازی زمانگونه
به روئیا های زیبایی

و بیدارت کند

آهسته از کابوس مسلخ گونهء امروز بی فردا
***
در این بهر طویل قصهء انسان
جدا ماندیم
دو صد افسوس
دو صد هی هات


دامون


اول تیر ١٣٩٠

Posted by Damon at 21:55

هیچ نظری موجود نیست: