دوش آمد پیل ما را باز
هندُستُن به یاد
پرده ی ِ شب میدرید او
از جنون
تا بامداد
دوش ساغرهای ساقی
جمله مالامال بود
ای که تا روز قیامت
عمر ما
چون دوش باد
باده ها در جوش از اووُ
عقلها
بیهُوش از او
جُزووُ کُلُ
خار و گل
از رویِ خوبش
بود شاد
بانگ نوشانوش مستان
تا فلک بَررَفته بود
بر کف ما باده بودُ
در سرِ ما بود باد
در فلک افتاد از ایشان
صد هزاران غلغله
بر سجود افتاد ازایشان
صد هزاران کیقباد
روز پیروزی ِ دولت
در شب ما درج شد
شب زِ اِخوانِ صفا
ناگه
چنین روزی بزاد
موج زد دریا
نشانی یافت
زین شب، آسمان
آن نشان را
از تَفَخّر
بر سر و رو مینهاد
هر چه ناسوتی
زِ ظلمت
راهها را بسته بود
نور لاهوتی ز رحمت
بسته رَه را میگشاد
کی بماند زان هوا
اَشکال حسی راقرار؟
کی نماند برقرار آن کس
که یابد این مُراد؟
عمر را از سر بگیرید
ای مسلمانان
که یار
ُنیستان را هست کردُ
عاشقان را داد، داد
یار
ما افتادگان را
:زین سبب معذور داشت
چونکه
هر جا اوست ساقی
کس نماند بی سداد
جوش دریای عنایت
ای مسلمانان شکست
طمطراقش اجتهاد و
.بارِنامش اعتقاد
آن عنایت
شمس تبریزی بود
کو یوسُف است
هم عزیز مصر باید مشتریش
اندر مزاد
دیوان شمس، غزلیات
تغییر و تفکیک کلمات و ویرایش جدید شعر، توسط دامون
به امتیاز کارگاه شعر دامون
۰۱/۰۱/ ۲۰۲۴
توضیح: تغییر لغات، ویرایش و تنظیم جدید مبنی بر استنباط و پژوهش شخصی من است و درجهء انحصار و تغییر مکرر در غزل های شمس نیست؛ بنا به تضادی که در طبقاط مردمی و حاکم از بدو تدوین شمس وجود داشته و هست، مصداق مبرم، همیشه بر آن بوده که واقعیت را از روایت کاتبان مزدور به تفریقِ شعور برسانند
دامون
:کلمات و ترکیبات
سداد: راستی و درستی در کردار و گفتار. (غیاث ). راستی . (مهذب الاسماء): محکمی . استواری *فایده ٔ سداد رأی ... آن است که چون از دوستان دشمنی پدید آید، درحال، اطراف کار خود فراهم گیرد* (کلیله و دمنه )
و بر قواعد سداد... استمرار یافت* . (سندبادنامه ص 10)*
از سداد سیرت و رشاد طریقت رعایای آن بقعه را در ریاض امن و جنان امان بداشت* . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی)*
.مزاد کردن: بر قیمت چیزی زودن . (ناظم الاطباء). نرخ متاع بالا کردن