من تو را میبینم
آنجا ایستاده ای
و احساس میکنی
که نا مرعی شده ای
میبینمت
آنجا ایستاده، چشم بسته
به بیراهه میزنی
میگویی
که ماست سیاه است
.و آسمان ابریست
و لحظه
در طلاقی خویش تکرار میشود
تو از سکون یک نقطه تا ابد
و من
ز سیاره ای دگر
*
درودِ ناگفته ء تو را
به بدرودی بخشیدم
باشد
که ناگفته گذارمت
درسر هر حرف و گفت ُ گو
دامون
۱۰/۰۴/۲۰۱۹
No comments:
Post a Comment