۲۸ بهمن ۱۳۹۵

لحظه











داشتم یعنی داشتم، یادت به خیر میگفتم از یادم نرود


دیدم یعنی داشتم میدیدم رد پایی از تو، میرفت تا پاک شود


گفتم یعنی داشتم با خود مگفتم، از خاطرم، تنها خواهی شد


میروی، یعنی انوقت میروی داشتم تورا فراموش











دامون


۰۲٫۰۹٫۰۱۷


دلشده گان

بايگانی وبلاگ

درباره من

عکس من
سخن سرآمد تمامی افکار را در تجمع خطوط می انگارد، آنگونه که خاک با وزش باد دانهء محاجر را ‌ در لفاف خویش به آغوش میکشد و طراوش هر قطرهء باران نمناکی بهشت بعید را مهیّا گُستاخی قلم اما، پارچه ای سپید را با جوهری چکیده از اندیشه به گُلستانی الوان بَدَل که داد را از بیداد تمیز میدارد دامون** ١٩/٠١/١٣٨٩

فهرست وبلاگ من