اینجاکارگاه شعر من است حرف هایِ مست من که مَلنگ میزند در تفننی
***
دامون
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۵
تنگسیر
،دست میپچید با ورعی خاص حرفها را واژه ها را کنار هم اما هنوز هم که هنوز، قافیه ای تنگ در گلو خُفته و این اُجاق خاموش را دودی شعله ای درنمیگیرد دیگر پژواک من در کوچه نمیپیچد حتی در خاطره ای
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر