ما من بود و من با ما، آنروز که این اتفاق افتاد
من نشسته بود و ما را نگاه میکرد
جهت چشمانش اما بیشتر به روی من بود تا به ما
به هر صورت که بنگری، هزار رَدِ گُم شده نوشته بر آن است، که
ناخواسته حقیقت نهُفته در خویش را، بیان میکند، به مانند آن کاسهء "گِلی" که از درون پُر از ماست؛ و رَدِ تَرَکی که جای پایِ
خویش را نهاده بر آن، تُرشیِ بد بویِ ماست، در مفهوم ، از ماست که بر ماست
باری، من ما بود و ما، همه من ، آنروز که این اتفاق افتاد
دامون
٠٨/١٨/٢٠١٥
No comments:
Post a Comment