در بُن بس، آنجا که دیگر
جُز مسلخ، نمانده به جای
چاره، تسلیم نیست، چرا که تسلیم چاره نیست
و آن جنگل انبوهِ نمانده به جای، که فاتحه ی خویش را قبل از
بدل شدن به آبنوس تخت و تاج به دست باد داده بود
دسته دسته به هیمه ء آتش فرو شد
من از شما که پیشتر از پیش سوخته اید و ادعای روشنی را به گور
بُرده اید، سئوالی نمیکنم زیرا که مُرده اید و اقبال یگانه زیستن را با خویش برده
اید
در بن بست، آنجا که دیگر جُز مسلخ نمانده به جای، چاره تسلیم نیست،
چرا که تسلیم چاره نیست
٠١/٠٦/٢٠١٥
دامون
No comments:
Post a Comment