۲۷ بهمن ۱۳۹۲

به گفتهء آ


در شهر کوران مریضی بود که میدید، به گفتهء آ
کوران دسته دسته، با عصاهای نجیب خویش در رسیدند
و آنسان، که ماری را در جُبّهء‌ حلزون گرفتار،
ویا موشی در مسلخ
مردک ِ بینوا را بر دو چشم، شفا بخشیدند
و بعد از آن بر خویش بالیدن و گُفتند که ما کُنندهء کاریم
و دست ِ انتقام
و بر خطابه نبشتند بر سُریر دروازه
اگر بینش خوب بودندی، در تملک ِ هر شخص میبودی
پس ایدون باد

دامون


Arbeit Macht Frei by Heidi Winner

هیچ نظری موجود نیست: