۱۵ دی ۱۳۹۲

سند باد


همیشه من سند باد بودم
در داستانهای پدر
قهرمانی حماسه ای با پرنده ای به دوش
بر بال بادبانهای کشیده، به دور دست 
 در انتهای تنهایی، به جنگ دیو و جن و پری
تا به ارمغان آرد 
کتاب اسرار ِ خوشبختی را
***
در باورم 
هفت دریا بود و هزاران خطر 
 ومن
از هزار خطرمیگذشتم در هفت دریا 
به یاد تو



دامون
٠٥/٠١/٢٠١٤

دلشده گان

بايگانی وبلاگ

درباره من

عکس من
سخن سرآمد تمامی افکار را در تجمع خطوط می انگارد، آنگونه که خاک با وزش باد دانهء محاجر را ‌ در لفاف خویش به آغوش میکشد و طراوش هر قطرهء باران نمناکی بهشت بعید را مهیّا گُستاخی قلم اما، پارچه ای سپید را با جوهری چکیده از اندیشه به گُلستانی الوان بَدَل که داد را از بیداد تمیز میدارد دامون** ١٩/٠١/١٣٨٩

فهرست وبلاگ من