حیاط خانهی ما تنهاستتمام روز از پشت در صدای تکهتکهشدن میآید و منفجرشدنهمسایههای ما همهدر خاک باغچههاشان بجای گل خمپاره و مسلسل میکارندهمسایههای ما همهبر روی حوضهای کاشیشان سرپوش میگذارندو حوضهای کاشیبی آنکه خود بخواهند انبارهای مخفی باروتاندو بچههای کوچهی ما کیفهای مدرسهشان رااز بمبهای کوچک پر کردهاند.حیاط خانهی ما گیج است. من از زمانی که قلب خود را گم کردهاست میترسممن از تصویر بیهودگی این همه دستو از تجسم بیگانگی این همه صورت میترسممن مثل دانشآموزی که درس هندسهاش را دیوانهوار دوست میداردتنها هستم و فکر میکنمو فکر میکنمو فکر میکنمو قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کردهاستو ذهن باغچه دارد آرامآرام.از خاطرات سبز تهی میشودفروغ فرخزاد
فروغالزمان فرّخزاد (۸ دی ۱۳۱۳ – ۲۴ بهمن ۱۳۴۵)
او یکی از پیشگامان شعر نوی فارسی است
فرّخزاد از عامهترین جلوههای فرهنگی در تاریخ ایران است
شعرهای او در طی زندگی کوتاه هنریش مورد محبوبیت فراوان نزد مردم و ادبیات دوستان است
او در ۳۲ سالگی بر اثر واژگونی خودرو درگذشت
No comments:
Post a Comment