در بازار ِ زر
گران، آنجا که زر به پول و پول به زر توانی خرید
و در هر گذرش پیشخوانی
مزیّن به گردن آویز و حلقهء گوش و از آن قبیل،
زر فروشی دیدم گریان
علت پُرسیدم
گفت:
در تاراج ِ روز
قماریست، و هر متاع گُستر را در آن مقلطه
دَستک یا هُجره ای
مکاره را مکانِ تثبیت
و آسایش دانستم
لُوع لُوع
در غیاب ِ
طَلَعلوع، به بهائی پشیز وار بخشیدم،
از آنرو ، چُنان که
بینی به حضیضَم و در غیاب ِ از دست داده گریان و بارانی
دامون
٢٠٠٩/٠٨/٢٩
No comments:
Post a Comment