به اِغراق نگفته ام،نه، من هنوز هم که هنوز، عاشق تواست و آرزوی
لمس تو را در بُعدی نیامده در کتاب ایشانش آرزوست
نه، دروغی نبوده است، بی شَک، اگر که تفاحمی میبود میان آنچه
که هست، با آنچه که زندگی نامی،که از آن
مرا پشیز در خاطره نیست، که سقوطی، میانِ بازوانِ تو باشم، نه
مرا پشیز در خاطره نیست، که سقوطی، میانِ بازوانِ تو باشم، نه
دامون
٠٢/١١/٢٠١٥
به عاشقان سینه چاک
No comments:
Post a Comment