۲۴ شهریور ۱۳۹۴

واحه




خنده‌، خنده، و
مات و مبهوت، ایستاده ام به نعش خویش
در پهنهء دری‌، که پاشنه ندارد
این نه کالبدی از من، نه تندیسی که آشیان باشد
این، یک حقیقت محض، این، واقعیتست

خنده، خنده، و
مبهوت و وا مانده
به یک سئوال که جواب ندارد
این نه در من در من، بیگانه ایست با من
این، یک حقیقت محض، این، یک واقعیت است


دامون
٠٩/١٥/٢٠١٥

هیچ نظری موجود نیست: