۱۱ شهریور ۱۳۹۳

از شدن تا نشدن




از شدن تا نشدن و هزار،قافیه ی بافته در یافته ها
شدن از تخم به مرغ
انجمادی صییال در وجودی ساکن و دگردیسی ما که من ِ در ما را 
که پُر از سلسله ی  سلسله هاست
شــُــدن و باز شدن و از این دست که میسازد و میپردازد
و از این دست که میچیند گل
و من و باغچه ی خانه ی ما  
در گذرگاه همه خاطره ها

دامون
٠١/٠٩/٢٠١٤
 به ت . آ

دلشده گان

بايگانی وبلاگ

درباره من

عکس من
سخن سرآمد تمامی افکار را در تجمع خطوط می انگارد، آنگونه که خاک با وزش باد دانهء محاجر را ‌ در لفاف خویش به آغوش میکشد و طراوش هر قطرهء باران نمناکی بهشت بعید را مهیّا گُستاخی قلم اما، پارچه ای سپید را با جوهری چکیده از اندیشه به گُلستانی الوان بَدَل که داد را از بیداد تمیز میدارد دامون** ١٩/٠١/١٣٨٩

فهرست وبلاگ من