۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۲

عاشقانه










وقتی درد - در زیر و بمِ قلبت شراره میکشد

و استخوانهایت را

به هنجارِ طبیب هم

مرهم نیست

آنگاهان است که در آن

دردانهء عشق - پیله کرده است

و تو

مست، مغموم - چون شعله ور شمعی

در سایه روشن باد

به بودنش پاس میدهی

و از این قبیله سوختن و ساختن است

که در پت پت آن

تو را

نوشزهر و نوشداروست




دامون

١٤/فوریه/٢٠٠٩

هیچ نظری موجود نیست: