۲۰ فروردین ۱۳۹۵

در بلندی بالا دست



ابرها آنجا، نزدیک بودند به سنگها و شاید به زیر پا
من بودم در بامی به بلندی خانه ی  عنقا
نه سیمرغی و نه هما
فقط من
تنها

دامون


٠١/٢١/٢٠١٦
پی. اس
عکس از قُلهء قَرَناز، در جنوب شرقی عکس ، مُشرک به بلندیهای تخت‌ِ‌ سلیمان در شمال شرقی زنجان با چهار گوش تکاب عکاس خودم ، در رد یابی افیولیتهای مازاد از برخورد و بسته شدن اقیانوس نئو تِتیس، توسط تکتونیکِ قاره ای   و بالا رانده گی ِ فلات ایرا ن موسوم به نیم قارهء باختران که تا سرحدِ جنوب جنوب شرقی ایران به آتشفشان تفتان ختم میشود و از سنکهای اسیدی و گرانیتهای سلسلهء دوران تا تخریبات اُقیانوسی یعنی همان اُفیُلیتهای سنگین که قُلهء قره ناز بیرون زده گی اش است، بگذریم 



۱۴ اسفند ۱۳۹۴

صحبتی نیست مرا



صحبتی نیست مرا، عادتِ روز مرا ، گفتهء نا گفته مرا
صحبتی نیست مرا، رفته از یاد مرا، هر دم از عمر مرا، تا به ابد جُرم مرا
صحبتی نیست مرا، گفتهء نا گفته مرا، هر دم از عمر مرا،نِی دگر اندیشه مرا


 نقاشی از خودم، چکنویس‌ِ بودای سبز



دامون

٠٣/٠٤/٢٠١٦

۱۰ اسفند ۱۳۹۴

گذشتهء نَقلی





روزگاری پیش ازاینم من نمپنداشتی، کینچُنینم بر زمینم روزگار انگاشتی
*
من نمی پنداشتی، اشتباهی، اینچُنین با یُکه ای اسبم به گِل بُگماشتی

 دامون


٠٢/٢٩/٢٠١٦