۱۱ اسفند ۱۴۰۳

به باد رفته را هیچ نیاید باز

 


 

به باد رفته  را هیچ نیاید باز

و در طلاطم روز

موج میزند باد و میرُباید آنچه دیگر نمیآید باز

تو گویی، به مثال: دسته ساری به روی یک درخت، و مکث انفجارشب

تنور یا که چراق را، اثر نمانده به جا

و حرفها، چو سایه ها در اختدام رو ز و شب

به دره های لعنت خدا

در طلاطم روز، در این مکاره، دست را بالای دست بسیار است

و شمشیر را بالای شمشیر

در جنگلی از تَفحُشات

 و

از هر مضیقه که گویی

 مکاره را،  سخن پراست، از هر آنچه بخواهی 

ازتخم مرغ تا جان آدمیزاد

از قوولُ جن و پری 

تا آیه های شیطانی 

 در طاقه های مداین

 

 

 

 

دامون

۰۱/۰۳/۲۰۲۵

دلشده گان

بايگانی وبلاگ

درباره من

عکس من
سخن سرآمد تمامی افکار را در تجمع خطوط می انگارد، آنگونه که خاک با وزش باد دانهء محاجر را ‌ در لفاف خویش به آغوش میکشد و طراوش هر قطرهء باران نمناکی بهشت بعید را مهیّا گُستاخی قلم اما، پارچه ای سپید را با جوهری چکیده از اندیشه به گُلستانی الوان بَدَل که داد را از بیداد تمیز میدارد دامون** ١٩/٠١/١٣٨٩

فهرست وبلاگ من