وقتی سایه ای میگذرد، از کنارِ تو، چو رعد، بی نشان ز تصویری
وقتی کاسه ای، میجنبد به زیر نیم کاسه ای، بی آنکه آبی از آبی
تو گویی، این تصنیفی از انگار را ماند، که در پرده
راز نهان نقش خویش را چو ماه بر پیشانیست
و شعر را
که من
زبان الکنش نامم
به گاه تفصیرَش،سروده میشود و میدمد
از درون خویش
بی آنکه من
بی آنکه من
دامون
۱۲/۰۵/۹۶